مهرسا اسدی

۱۰ ماهگی مهرسا ...

مهرسای عزیزم فوق العاده دوست داشتنی، آروم اما از چهار ماهگی شبها گریه می‌کنه ، شدیداً به مامانش وابسته شده ، اولین دندونش 8 ماهگی در اومد  از پنج ماهگی سینه خیز رفت و شش ماهگی چهار دست و پا می‌رفت ، ده ماهگی می ایستاد و بعد روی دوتا زانو راه می‌رفت🥰 غذا خیلی کم میخوره و بیشتر شیر میخوره  آهنگ مورد علاقه مهرسا «ستاره ها تو آسمون ردیف شدن مثل کمون» هست

دقیقا یک هفته پیش ما از بیمارستان مرخص شدیم و مهرسا به خونه اومد خیلی خوشحالیم که دختر قشنگمون الان یک هفته هست که جمع خانواده دونفریمون رو به یه خانواده سه نفره ی خوشبخت تبدیل کرده  مهرسای عزیزم تو خیلی خوب و آرومی 

امروز ناف مهرسا خانوم افتاد و مامان جون مهرسا رو حمام كرد خيلى از حمام كردن لذت برد و بعد از حمام حسابى خوابيد   ...

اامروز صبح مهرسای عزیزم به همراه باباش و مامان  جونش رفته واکسن زده تست زردی و غربالگری هم داده و خدا رو شکر همه چیز خوبه  مهرسا شیر مامانش رو خیلی خوب میخوره و خیلی دختر آروم و صبوریه  ...

روز پنجشنبه مهرسای خوشکل ما به دنیا اومد ساعت 9 صبح اون روز یکی از فشنگترین روزای زندگی من و بابا بود  دختر خوشکلم  

مهرسای عزیزم 6 روز دیگه به دنیا میای و من و بابا بی صبرانه منتظر اون روز هستیم تا بیای و تو رو در آغوش بگیریم